رابطه من بازنان

توبه آهنگر

راوى این داستان عجیب مى گوید : در شهر بصره وارد بازار آهنگران شدم ، آهنگرى را دیدم آهن تفتیده را با دست روى سندان گذاشته و شاگردانش با پتک بر آن آهن مى کوبند .

به تعجّب آمدم که چگونه آهن تفتیده دست او را صدمه نمى زند ؟ از آهنگر سبب این معنا را پرسیدم ، گفت : سالى بصره دچار قحطى شدید شد به طورى که مردم از گرسنگى تلف مى شدند ، روزى زنى جوان که همسایه من بود پیش من آمد و گفت : از تلف شدن بچه هایم مى ترسم چیزى به من کمک کن ، چون جمالش را دیدم فریفته او شدم ، پیشنهاد غیر اخلاقى به او کردم ، زن دچار خجالت شد و به سرعت از خانه ام بیرون رفت .

پس از چند روز به خانه ام آمد و گفت : اى مرد ! بیم تلف شدن فرزندان یتیمم مى رود ، از خدا بترس و به من کمک کن ، باز خواهشم را تکرار کردم ، زن خجالت زده و شرمنده خانه ام را ترک کرد .

دو روز بعد مراجعه کرد و گفت : به خاطر حفظ جان فرزندان یتیمم تسلیم خواسته توام . مرا به محلّى ببر که جز من و تو کسى نباشد ، او را به محلّى خلوت بردم ، چون به او نزدیک شدم به شدّت لرزید ، گفتم : تو را چه مى شود ؟ گفت : به من وعده جاى خلوت دادى ، اکنون مى بینم مى خواهى در برابر پنج بیننده محترم مرتکب این عمل نامشروع شوى ، گفتم : اى زن ! کسى در این خانه نیست ، چه جاى این که پنج نفر باشند ، گفت : دو فرشته موکل بر من ، دو فرشته موکل بر تو و علاوه بر این چهار فرشته ، خداوند بزرگ هم ناظر اعمال ماست ، من چگونه در برابر اینان مرتکب این عمل زشت شوم ؟

کلام آن زن در من چنان اثر گذاشت که بر اندامم لرزه افتاد و نگذاشتم در آن عرصه سخت دامنش آلوده شود ، از او دست برداشتم ، به او کمک کردم و تا پایان قحطى جان او و فرزندان یتیمش را حفظ نمودم ، او به من به این صورت دعا کرد :

خداوندا ! چنانکه این مرد آتش شهوتش را به خاطر تو فرو نشاند ، تو هم آتش دنیا و آخرت را بر او حرام گردان . بر اثر دعاى آن زن از صدمه آتش دنیا در امان ماندم

چه طور نگاه به نامحرم تیر شیطانه مگه با یک  نگاه چه اتفاقی می افته ؟

رابطه من ودختر همسایه برام خیلی سوال شده من اون خیلی دوست دارم نمی دونم میشه با اون دوست بشم

می خوام با اون صحبت بکنم و بهش بگم که دوستش دارم !

 به نظر شما اول چه طوری شروع کنم ؟

آیا اسلام به من میگه این عشق رو سرکوب کنم یا این که هر جوری دوست دارم  رفتار کنم ؟  این سوال رو یکی از دوستانم از من ژرسید 

جواب شما چیه ؟

 

 جواب من

خدای متعال زن ومرد را آفرید تا در کنار هم مایه آرامش هم با شند .

خود خدای متعال برای این ارتباط قوانینی وضع کرد که همان احکام شرعی هستند

لذا ازدواج برای کسانی که واقعا یک دیگر را دو ست دارند قرار داد .

اتفاقا دین زیبای ما زن وشوهرهارا تشویق می کند که یک دیگر را دوست داشته باشند وبه هم محبت کنند .

ولی دوست داشنی که به ازدواج نیانجامد هووهوسی بیش نیست

دختران مواظب باشند در دام هوس دیگران نیفتند .

پس دوست عزیز

 اولا :فقط دوست داشتن برای شروع یک زندگی کافی نیست

 دوما: باید تحقیق فراوان کنید تا ببینی آیا این شخص میتونی با تو زندگی کنه از نظر اخلاق ودین داری خوبه یا نه

سوما :از اون تقاضای ازدواج کنی

مبارک باشه ........